گر دل مکدر شد،راه روزنه بسته شود
روزنه همانا افکار از وی دور شود
چشمها بر او بسته،دگر یادی از وی نشود
به فراموشی سپرد،چون دل ز وی شد ، مکدر
راه را ز وی جدا سازد،همرهش نباشد
دگر به وی اندیشه نکند،دل ز وی شده مکدر
دگر مثل گذشته باز اگر برگردد
ز وی فاصله هاست دگر دوستش نپندارد
چون دل ز وی مکدر شد،وی را از خود نداند
فیلمی به زندگی بوده که شد گذر
خوب یا که بدش هم به نسیان رفت
به فراموشی سپرد ،شد دل ز وی مکدر
پس بدانیم ! نرنجیم و نرنجانیم
دوستیها هم در سختی ها رسید به عطوفت